قصهي يک خطي
«وويد» قصهي يک خطي و شناخت دارااست . روايت از جايي مقدمه ميگردد که پليسي محلي به نام دن کارتر به برنا حيران و منگي در کنار جاده بازخورد مينمايد که اگرچه ظاهرا تماما هوشيار به لحاظ نمي رسد , البته در بنا شده در حالا گريزو فرار از دست بابا و پسري است که قصد جانش را کردهاند . دن اورا به درمانگاه ميرساند ; بيمارستاني که حاضرانش به چندين کاراکترهاي کليشهاي که در اينجور فيلمها به فراواني ديدهايم خلاصه شدهاست . از يک دکتر معالج و يک کارآموز طبابت گرفته تا اليسون , همسر دن که رابطهي گرمي با نيز ندارند و چندتا مريض که در توده آنان زن برنا حاملهاي در شرف وضع حمل نيز موجود هست . مدتي نميگذرد که دن متوجه مي شود بيمار ستان به وسيله عدهاي فرقهگرا با لباسهاي بلند و نقابي سپيد بر شکل و چاقويي در مشت محاصره شدهاست . فرقهگراها در ظاهر علاقهاي به هجوم ندارند و صرفا مي خواهند جلوي اشخاص درون بيمارستان را از بيرون شدن بگيرند . خيلي زود دن و ساير بهاين فيض ميرسند که کاش فرقهگراها يورش ميکردند . کاش در صورتيکه بدون چاره به نزاع براي جانشان ميشدند , دست کم با يکسري انسان نظير خودشان مشغول ميشدند . زيرا يک دفعه اشخاص باطن مريض خانه به عوارض نامعلومي عقلشان را از دست ميدهند , پوست صورتشان را با شمشير ميبُرند , آغاز به هزيانگويي ميکنند و بعداز مرگ به موجودات خيره کننده و غريبي تغيير تحول صورت ميدهند که تشنهي خون ميباشند . موجوداتي که در ظاهر از بُعد موازي ديگري به نام وويد به زمين آمدهاند .
چرا فيلم با وجود قرار دادن تمام اين ويژگيهاي جالب در کنار نيز نااميدم کرد؟
«وويد» با چنين افتتاحيهي کوبندهاي شروع مي شود . در چنين فيلمهايي خط داستاني در ردهي پايان اهميت قرار ميگيرد . پس , خط داستاني کليشهاي فيلم يکياز نقاط ضعفش نميباشد . فيلمهاي دههي هشتادي به اکشنهاي خونآلود , جلوههاي ويژهي واقعيشان , ستپيسهاي ديوانهوارشان و قرار دادن کاراکترهاي بختبرگشتهشان در موقعيتهايي پر اسم و رسم ميباشند که مغزشان در برابرشان قفل ميکند . «وويد» با تيک زدن تمام اين لازمهها سوييچ مي خورد و درين لحظات ميتوانيد تمام منابع الهام سازندگانش را ملاحظه کنيد . محاصرهي درمان گاه بوسيله فرقهگراها يادآورِ ارواح گيج فيلم «مه» جان کارپنتر است و تبديل شدن انسانها به هيولاهايي پرسروصدا و غيرزميني نيز «موجود» , يک عدد ديگر از فيلمهاي کارپنتر را به خاطره مياورد . به دنبال منابع الهام سازندگان عمده و بيش تر نيز مي گردد . از محرمانه «هلريزر» , ساختهي کلايو بارکر تا وضعيت استرسزاي باقيماندگان در «شب مردگان زنده» و گشوده شدن دروازههاي جهنمي در «ماورا»ي لوچو فولچي ايتاليايي و اثر ها اچ . پي . لاوکرفت . خلاصه تمام فيلمسازاني که با وحشت کيهاني سروکار داشتهاند . گويي سازندگان تصميم گرفتهاند تا به تمام کارگردانان شناخته شده و نشدهي سينماي وحشت دههي هشتاد اداي احترام نمايند و عنصري از فيلمهايشان را در فيلم خودشان بگنجانند . هدفِ هيجانانگيزي است . تصور کنار نيز قرار تصاحب کردن اسم بزرگاني نظير جرج رومرو , جان کارپنتر , فولچي , لاوکرفت و غيره مغز انسان را منفجر مي نمايد .
درباره این سایت